رایگان آموزش ببین!

با کلیک بر روی "Allow" از آموزش های رایگان سایت مطلع شوید.

تفاوت تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال

تفاوت تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال

 مانند هر حرفه و شغلی که نیاز به آموزش و کسب مهارت دارد، حضور در بازارهای مالی (بورس ایران، فارکس، ارزهای دیجیتال) و کسب توانایی در جهت موفق عمل نمودن در این مارکت ها از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. چه بسا افرادی که با سرمایه های کلان وارد این حوزه های معاملاتی شدند اما به علت نداشتن مهارت های کافی معامله گری، سرمایه های خود را از دست داده اند. بنابراین شما به عنوان یک تریدر (معامله گر) در مرحله ی اول باید بدانید چرا نیاز به تحلیل دارید؟ ما در یار سرمایه به شما می گوییم که اگر فردی راه بلد این راه پر پیچ و خم نباشد، هزینه های گزافی پرداخت خواهد نمود. هزینه های بسیار سنگینی که به قیمت از دست دادن سرمایه و  برهم خوردن آرامش روحی و روانی در زندگی انسان می شود.

بنابراین هر فردی که مایل به انجام فعالیت در این بازارها باشد می تواند آهسته و پیوسته به آموزش در این زمینه بپردازد و سپس با کسب مهارت های کافی شروع به فعالیت نماید. توجه کنید که هیچ روش یا راهکار صد در صدی برای جلوگیری از متضرر شدن وجود ندارد، اما با استفاده از این دو روش می توان میزان ضرر معاملات را به حداقل رساند و مقدار سود را تا حد امکان بالا برد. برای شناسایی روند قیمت ها می توان از دو نوع تحلیل استفاده نمود، تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی. این دو تحلیل از این جهت به کمک تریدر می آیند که قدرت تصمیم گیری شفاف تری به تریدر می دهند، زیرا تریدر از روند انجام معاملات با خبر شده و فقط با کنترل هیجانات، می تواند معاملات صحیح تری داشته باشد. به مرور زمان تریدر طبق اصول خاص خود اقدام به ریسک و انجام معامله می کند و می آموزد که  جهت هرگونه پیش آمدی آماده باشد، زیرا تحلیل گر عواقب کار خود را با تصمیم های خود می پذیرد و به مرور زمان استراتژی های خاصی در نظر می گیرد که در مجموع به سود ده بودن معاملات می انجامد. برای آشنایی با این دو مفهوم اساسی همراه آموزش های سرمایه گذاری ما باشید.


تحلیل تکنیکال

در این نوع تحلیل، تحلیلگران به نکات زیر در معاملات خود تاکید دارند:

  • خواندن نمودار ها و مشاهده روند ها
  •  در تحلیل تکنیکال این باور وجود دارد که نوسانات قیمت تصادفی نیست، بلکه از الگو و روند های مشخصی پیروی می کند که معمولاً تمایل به تکرار دارند.
  • تمرکز روی تحرکات قیمت، یعنی با بررسی تحرکات قیمت در گذشته به پیش بینی قیمت در آینده می پردازند.
  • در تحلیل تکنیکال قیمت، حرف اول و آخر را می زند.
  • در بلند مدت سهام، قیمت خود را اصلاح می کند.
  • هدف تحلیل تکنیکال این است که با توجه به روند قیمتی آن سهم طبق اصول، فاکتورها و روش های مخصوص به خود، بتواند محدوده ی مناسب برای خرید و فروش را پیدا کند.

برای درک بیشتر به ذکر یک مثال ساده در زندگی روزمره خودمان می پردازیم:

فرض کنید شما در حال خرید یک خودرو هستید، فاکتورهای مهم انتخاب شما برای خرید، به این شکل خواهد بود که: قیمت خودرو مورد نظر چقدر است؟ تعداد خرید و فروش این خودرو چقدر است؟ روند قیمت این خودرو در روزهای گذشته به چه صورت بوده است؟ در نظر گرفتن این فاکتورها در تحلیل تکنیکال جهت تحلیل انواع بازارهای مالی بسیار مفید خواهد بود.


تحلیل بنیادی

 در تحلیل بنیادی با تعیین ارزش ذاتی سهم، شخص سرمایه گذار از تحلیلش مطمئن می شود، لازم به ذکر است که این تحلیل نیز بر فرضیاتی استوار است که وقتی یک تحلیلگر بنیادی، ارزش ذاتی سهم را تعیین می کند، باید گفت همه آنها را در نظر گرفته است

در این نوع تحلیل، تحلیلگران بنیادی معمولا به نکات زیر توجه دارند:

  • تحلیلگران، رویدادها، اخبار اقتصادی، صنایع و صورت های مالی را مطالعه می کنند.
  • به دست آوردن علت تحرکات قیمت از بین اخبار شرکت ها و داده ها مالی.
  • هدف این تحلیل برقرار کردن یک رابطه ی علت و معلولی بین تحرکات قیمت و اخبار اقتصادی است.

تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال

اصولاً افرادی که به تازگی وارد دنیای سرمایه گذاری در مارکت ها شده اند، تصور می کنند که الزاماً یکی از دو روش تحلیل، بهترین نتیجه و ثمره را خواهد داشت، در صورتیکه چنین تفکری کاملاً غلط است. به عبارت بهتر هرکدام از روش های تحلیل، ویژگی هایی دارند که در جای خود بسیار مفید و کاربردی می باشد. در ادامه ی این بخش به ذکر ویژگی های این دو روش می پردازیم.

 مطلوب ترین تحلیل از دیدگاه تحلیل گران خبره، این است که در مرحله ی اول ارزش و بنیاد سهم را سنجیده و سپس به کمک تحلیل تکنیکال و ابزارهایش، تصمیم خود را مبنی بر ورود در آن سهم یا عدم ورود، اتخاذ می کنند. غالباً بسیاری از فعالین مارکت ها، از تخصص کمتری برخوردارند، بنابراین طبق شنیده ها، سراغ تحلیل تکنیکال می روند. تحلیل تکنیکال نیاز به تخصص چندان خاصی ندارد، و از همین جهت است که طرفداران بسیاری دارد. در این تحلیل، ابزار های ساده ای وجود دارد که کارآیی مناسب و سریعی دارد، و همین ابزارها این تحلیل را انعطاف پذیر کرده، به طوریکه در هر بازاری می توان از آن بهره مند شد. تحلیل گر تکنیکال با استفاده از دو پارامتر زمان و قیمت به پیش بینی آتی قیمت سهم و روند بازار می پردازد و بر این باور است که همه چیز در سابقه ی قیمت وجود دارد و با صرف وقت کمتر و استفاده از ابزارهای ساده به نتیجه می رسد، در آن سوی ماجرا، بسیاری از سهامدارن از تحلیل بنیادی به دلایلی مانند باب میل نبودن و وقت گیر بودن، دوری می کنند و به همین دلیل ممکن است سراغش نروند، تحلیل گر بنیادی به تعیین ارزش ذاتی سهم و مقایسه ی آن با قیمت اکنون سهام می پردازد که به صرف وقت بیشتری نیاز دارد. اما وارن بافت که یکی از پرچمداران تحلیل تکنیکال است، اعتقادی به انواع تحلیل نمودارهای زمان وقیمت ندارند و توصیه اشان پیوسته این است که سهام با ارزش را تعیین کنید و آن را بخرید و منتظر بمانید تا بازار به آن واکنش مثبت نشان دهد.


سخن آخر

 این دو روش تحلیل در کنار هم چه در کوتاه مدت و چه در بلند مدت بسیار موثر تر عمل خواهند کرد. در حال حاظر اکثر سرمایه گذاران موفق از تلفیق این دو روش استفاده می کنند، توصیه ی ما به شما عزیزان این است که بدون تعصب و باصرف وقت، اقدام به یادگیری تحلیل بنیادی نمایید و سپس و با تعیین ارزش ذاتی سهم، برای یافتن نقطه ی ورود مناسب، از تحلیل تکنیکال استفاده نمایید.  این را هم در نظر داشته باشید که همواره بازار،  قابل پیش بینی نمی باشد، و چه بسا حتی در برهه هایی از زمان، بازار تحلیل نا پذیر باشد، در چنین مواقعی  به بررسی روانشناسی بازار هدف پرداخته و با رعایت اصول مدیریت سرمایه با روش هایی مانند، خرید پله ای و تنوع بخشی به سبدهای سرمایه گذاری می توان موفق عمل نمود. یار سرمایه مثل همیشه رسالت خود را در این می بینید که شما را در کسب سود بیشتر در بازارهای سرمایه گذاری یاری کند.

دوره ی آموزشی 10 استراتژی برتر معالاتی
ترتیبی که برای خواندن این مقالات به شما پیشنهاد می کنیم:

دیدگاه ها (0)

    هنوز دیدگاهی ثبت نشده
    اولین باش
ثبت دیدگاه
با تشکر از نظرات شما